Runny Nose

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable informal
    آبریزش بینی
    • - A runny nose is a common symptom of the common cold.
    • - آبریزش بینی یکی از علائم رایج سرماخوردگی است.
    • - I always carry tissues with me during allergy season because I tend to have a runny nose.
    • - همیشه در فصل آلرژی با خود دستمال کاغذی را حمل می‌کنم زیرا معمولا آبریزش بینی دارم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت runny nose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «runny nose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/runny-nose

لغات نزدیک runny nose

پیشنهاد بهبود معانی