Scarf

skɑːrf skɑːf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    scarfs

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع scarves به‌ جای scarfs استفاده کرد.

معنی

  • noun verb - transitive countable A2
    حمایل ابریشمی و امثال آن، شال‌گردن، شال‌گردن بستن، در شال پیچیدن، روسری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد scarf

  1. noun muffler
    Synonyms: ascot, bandanna, boa, kerchief, neckwear, shawl, stole, wrapping

ارجاع به لغت scarf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scarf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scarf

لغات نزدیک scarf

پیشنهاد بهبود معانی