Self-discipline

ˈselfˈdɪsəplən selfˈdɪsɪplɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable C2
    انضباط فردی، انضباط شخصی، خودانضباطی، خویشتن‌داری
    • - Developing self-discipline is crucial for success in any area of life.
    • - بسط و پرورش انضباط فردی برای موفقیت در هر زمینه‌ای از زندگی بسیار مهم است.
    • - Self-discipline is a valuable skill that can be learned and improved over time.
    • - خودانضباطی مهارتی ارزشمند است که می‌توان آن را در طول زمان آموخت و بهبود بخشید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد self-discipline

  1. noun The act of denying yourself; controlling your impulses
    Synonyms: self-denial, self-control

ارجاع به لغت self-discipline

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-discipline» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-discipline

لغات نزدیک self-discipline

پیشنهاد بهبود معانی