Take The Lid Off Something

teɪk ðə lɪd ɔf ˈsʌmθɪŋ teɪk ðə lɪd ɒf ˈsʌmθɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • idiom informal
    افشا کردن، برملا کردن، پرده برداشتن، فاش کردن، آشکار کردن
    • - He finally took the lid off his emotions.
    • - او بالاخره احساساتش را برملا کرد.
    • - We need to take the lid off this secret and share it with everyone.
    • - ما باید این راز را افشا کنیم و آن را با همه به اشتراک بگذاریم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت take the lid off something

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «take the lid off something» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/take-the-lid-off-something

لغات نزدیک take the lid off something

پیشنهاد بهبود معانی