Tarmac

ˈtɑːrmæk ˈtɑːmæk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tarmaced
  • شکل سوم:

    tarmaced
  • سوم شخص مفرد:

    tarmacs
  • وجه وصفی حال:

    tarmacing

معنی

  • noun
    ( tarmacadam ) جاده آسفالته دارای سنگ‌فرش
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tarmac

  1. noun A paved surface having compressed layers of broken rocks held together with tar
    Synonyms: tarmacadam, macadam
  2. verb Surface with macadam
    Synonyms: macadamize, macadamise

ارجاع به لغت tarmac

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tarmac» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tarmac

لغات نزدیک tarmac

پیشنهاد بهبود معانی