The Open

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    فضای باز، فضای محصورنشده
    • - It's good to be (out) in the open after being cooped up in an office all day.
    • - خوبه که بعد از یه روزِ کامل موندن توی دفتر، یه کم هم توی فضای باز باشی.
    • - We went to the open.
    • - به فضای باز رفتیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت the open

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «the open» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/the-open

لغات نزدیک the open

پیشنهاد بهبود معانی