Tiara

tiˈɑːrə tiˈɑːrə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    تارک ( tarok )، کلاه پادشاهی (در ایران قدیم)، تاج پادشاهی، تاج پاپ، تاج یا کلاه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tiara

  1. noun crown
    Synonyms: chaplet, circlet, coronal, coronet, crown jewels, diadem, garland, headband, headdress, miter, royal crown, wreath

ارجاع به لغت tiara

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tiara» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tiara

لغات نزدیک tiara

پیشنهاد بهبود معانی