Typewriter

    ˈtaɪpˌraɪt̬ər ˈtaɪpˌraɪtə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      typewriters

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    • noun countable
      ماشین تحریر
      • - My grandfather still uses a typewriter to write his letters.
      • - پدربزرگم هنوز برای نوشتن نامه‌هایش از ماشین تحریر استفاده می‌کند.
      • - I found an old typewriter.
      • - ماشین تحریر قدیمی‌ای را پیدا کردم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد typewriter

    1. noun
      Synonyms: typing machine, office typewriter, portable, electric typewriter, electronic typewriter, word processor, computer, personal computer, p.c., ticker, teletypewriter, mill, office piano, typer

    ارجاع به لغت typewriter

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «typewriter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/typewriter

    لغات نزدیک typewriter

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری