Unhorse

ˌʌnˈhɔːrs ˌʌnˈhɔːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    از اسب افتادن یا پیاده شدن، اسب را از گاری یا درشگه باز کردن، از جای خود تکان دادن، جابه‌جا کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unhorse

  1. verb Alight from (a horse)
    Synonyms: dismount, light, get off, get-down
  2. verb To bring about the downfall of
    Synonyms: bring down, overthrow, overturn, subvert, topple, tumble

ارجاع به لغت unhorse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unhorse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unhorse

لغات نزدیک unhorse

پیشنهاد بهبود معانی