Uttermost

ˈʌtmoʊst ˈʌtəməʊst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adjective C1
    حداعلی، حداکثر، بیشترین
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد uttermost

  1. adjective extreme
    Synonyms: farthest, final, furthermost, furthest, last, outermost, outmost, remotest, utmost
    Antonyms: middle, moderate

ارجاع به لغت uttermost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uttermost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uttermost

لغات نزدیک uttermost

پیشنهاد بهبود معانی