Vixen

ˈvɪksn ˈvɪksn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adjective
    روباه ماده، (مجازاً) زن شرور، زن پتیاره
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد vixen

  1. noun foxy person
    Synonyms: cat, dragon, harpy, harridan, hellcat, she-devil, shrew, termagant, virago, witch, Xanthippe

ارجاع به لغت vixen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vixen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vixen

لغات نزدیک vixen

پیشنهاد بهبود معانی