Water-soak

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    در آب خیساندن، در آب خیس کردن
    • - The chef water-soaked the vegetables.
    • - سرآشپز سبزیجات را در آب خیساند.
    • - She carefully water-soaked her houseplants to ensure they received enough hydration.
    • - او گیاهان خانگی خود را با دقت در آب خیس کرد تا اطمینان حاصل کند که آب کافی دریافت کرده‌اند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت water-soak

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «water-soak» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/water-soak

لغات نزدیک water-soak

پیشنهاد بهبود معانی