گذشتهی ساده:
weatheredشکل سوم:
weatheredسوم شخص مفرد:
weathersوجه وصفی حال:
weatheringتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نقشهی هواشناسی، نمودار وضع هوا (weather map هم میگویند)
با موفقیت از خطر یا دشواری گذشتن، تاب آوردن
در همه گونه آب و هوا، در شرایط جوی بد یا خوب
پیشبینی وضع هوا، پیشبینی هواشناسی
(عامیانه) برای احتراز از خطر و غیره هشیار بودن، مواظب اوضاع بودن
(عامیانه) 1- ناخوش، دچار کسالت، (کمی) بیمار 2- مست
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «weather» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weather