حلوا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • خوراکی با آرد و گلاب و زعفران
  • فونتیک فارسی

    halvaa
  • اسم
    halva, halvah
    • - گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم.

    • - If you're patient, I'll turn sour grapes into "halva."
    • - موقع سرمایه‌گذاری لازم است که صبور باشی. گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

    • - When investing, it pays to be patient. Remember that good things come to those who wait.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد حلوا

ارجاع به لغت حلوا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حلوا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حلوا

لغات نزدیک حلوا

پیشنهاد بهبود معانی