خراب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    kharaab
  • demolished, desolate, in bad repair, out of repair, impaired, decayed, spoiled, ruin, destruction
  • اسلحه
  • dud
  • عامیانه haywire, shot, kaput
  • foul
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خراب

ارجاع به لغت خراب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خراب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خراب

لغات نزدیک خراب

پیشنهاد بهبود معانی