خرپشته به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • اتاق کوچکی در پشت‌بام خانه
  • فونتیک فارسی

    kharposhte
  • اسم
    raised roof, a projection on the roof
  • خاکریز
  • فونتیک فارسی

    kharposhte
  • اسم
    ridge, embankment, pile of dirt
    • - بالاخره به نوک خرپشته رسیدیم.

    • - We finally reached the crest of the ridge.
    • - خرپشته‌ی کوچک شنی

    • - small ridge of sand
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خرپشته

ارجاع به لغت خرپشته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خرپشته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خرپشته

لغات نزدیک خرپشته

پیشنهاد بهبود معانی