خسبیدن به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    • فونتیک فارسی

      khosbidan
    • to sleep, to lie down, to run down, to stop, to brood, to sit, to subside, to be settled, to come to a standstill
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد خسبیدن

    1. خفتن، خوابیدن، به‌خواب رفتن، غنودن ≠ بیدار شدن

    ارجاع به لغت خسبیدن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «خسبیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خسبیدن

    لغات نزدیک خسبیدن

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری