خندان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • خنده‌کننده، متبسم
  • فونتیک فارسی

    khandaan
  • صفت
    laughing, smiling, merry, giggling, beaming, alight, amused
    • - به هرجا نگاه کرد، چهره‌های خندان را دید.

    • - Everywhere he looked, he saw smiling faces.
    • - معلم خندان وقتی شاگردانش وارد کلاس شدند، با آن‌ها سلام و احوالپرسی کرد.

    • - The smiling teacher greeted her students as they entered the classroom.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خندان

ارجاع به لغت خندان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خندان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خندان

لغات نزدیک خندان

پیشنهاد بهبود معانی