خواباندن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • فونتیک فارسی

    khaabaandan
  • allay, bed, clinch, couch, lay, paralyze, quieten, relieve, rest, salve, sate
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خواباندن

ارجاع به لغت خواباندن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خواباندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خواباندن

پیشنهاد بهبود معانی