خوش‌اخلاق‌ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • دارای خلق و رفتار خوب
  • فونتیک فارسی

    khoshakhlaagh
  • صفت
    good humored, good-tempered, jovial
    • - گارسون خوش‌اخلاق مطمئن شد که به همه‌ی مشتری‌ها به خوبی رسیدگی شده است.

    • - The jovial waiter made sure that all the customers were well taken care of.
    • - شخصیت خوش‌اخلاقش باعث شده بود همکاری با او بسیار لذتبخش باشد.

    • - His good humored personality made him a pleasure to work with.
  • دارای ادب و خلقیات خوب
  • فونتیک فارسی

    khoshakhlaagh
  • صفت
    having good morals, of a high moral standard
    • - جان مردی خوش‌اخلاق است و همیشه کار درست را انجام می‌دهد.

    • - John is a man who has good morals and always does the right thing.
    • - مادربزرگم همیشه به من یاد می‌داد که خوش‌اخلاق باشم و با دیگران محترمانه رفتار کنم.

    • - My grandmother always taught me to have good morals and to treat others with respect.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خوش‌اخلاق‌

ارجاع به لغت خوش‌اخلاق‌

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوش‌اخلاق‌» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خوش‌اخلاق‌

لغات نزدیک خوش‌اخلاق‌

پیشنهاد بهبود معانی