خیره به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • با خیرگی
  • فونتیک فارسی

    khire
  • صفت قید
    staring, intent, dazzled, staringly, blinded (by light), with eyes wide open
    • - نور چراغ اتومبیل‌ها او را خیره کرد.

    • - She was dazzled by the headlights.
    • - نگاه خیره

    • - an intent look
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خیره

ارجاع به لغت خیره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خیره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خیره

لغات نزدیک خیره

پیشنهاد بهبود معانی