محتوا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • چیزی که درون‌ چیزی قرار دارد
  • فونتیک فارسی

    mohtavaa
  • اسم
    content, ingredient, constituent, innards
    • - این شرکت تیمی از تولیدکنندگان محتوا را استخدام کرد.

    • - The company hired a team of content creators.
    • - وحشت در محتوایش پیچیده بود.

    • - Fear twisted her innards in knots.
  • درون‌مایه، مضمون
  • فونتیک فارسی

    mohtavaa
  • اسم
    matter, substance, import, content, purport
    • - محتوای کتاب تأثیری ماندگار بر خواننده گذاشت.

    • - The substance of the book left a lasting impact on the reader.
    • - یک نویسنده‌ی واژه‌گرای که محتوا را فدای صدا(ی واژه) می‌کند.

    • - A verbal artist who sacrifices content to sound.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد محتوا

ارجاع به لغت محتوا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محتوا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/محتوا

پیشنهاد بهبود معانی