کشو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • محفظه‌ای داخل میز یا کمد که می‌توان آن را بیرون و تو کشید
  • فونتیک فارسی

    keshõ
  • اسم
    drawer
    • - خواهرم دوباره قاشق‌ها را با سر‌و‌صدای زیاد توی کشو ریخت.

    • - My sister clattered the spoons back into the drawer.
    • - پرونده‌ها را در کشو بگذار.

    • - Put the files in the drawer.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت کشو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کشو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کشو

لغات نزدیک کشو

پیشنهاد بهبود معانی