Baked

American: beɪkt British: beɪkt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    bakes
  • وجه وصفی حال:

    baking
  • صفت تفضیلی:

    more baked
  • صفت عالی:

    most baked

معنی

  • adjective A2
    پخته، پخته‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد baked

  1. adjective cooked in oven
    Synonyms: dried, heated, melted, scorched, simmered, stewed, warmed

لغات هم‌خانواده baked

ارجاع به لغت baked

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baked» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/baked

لغات نزدیک baked

پیشنهاد بهبود معانی