گذشتهی ساده:
bathedشکل سوم:
bathedسوم شخص مفرد:
bathsوجه وصفی حال:
bathingشکل جمع:
bathsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
متضرر شدن (از نظر مالی)، ضرر مالی کردن، متحمل ضرر مالی شدن (سنگین و چشمگیر)
متضرر شدن (از نظر مالی)، ضرر مالی کردن، متحمل ضرر مالی شدن (سنگین و چشمگیر)
حمام کردن (بهویژه در وان)
(انگلیس) استخر شنا (عمومی)
چشم شویه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bath» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bath