Batman

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• noun countable
  انگلیسی بریتانیایی قدیمی (در نیروهای مسلح بریتانیا) خدمتکار شخصی افسر ارتش
  • - He had a short spell as an officer's batman before eventually being demobbed in 1946.
  • - او پیش از اینکه در سال ۱۹۴۶ از مقام خود برکنار شود، مدت کوتاهی به‌عنوان خدمتکار شخصی یک افسر ارتش خدمت می‌کرد.

  • - Morning tea brought by his batman.
  • - خدمتکار شخصی‌اش چای صبحانه را آورد.
• noun
  (یک شخصیت خیالی ابرقهرمان در کتاب‌های کامیک آمریکایی منتشر شده توسط دی‌سی کامیکس که در فیلم و مجموعه‌ی تلویزیونی و بازی‌های ویدئویی مختلف حضور داشته است) بتمن، مرد خفاشی
  • - I love Batman.
  • - عاشق بتمن هستم.

  • - Batman faces a variety of foes ranging from common criminals to outlandish supervillains.
  • - بتمن با دشمنان مختلفی از جنایتکاران معمولی گرفته تا ابرشرورهای عجیب‌وغریب سروکار دارد.
• noun
  (نام شهری در ترکیه) باتمان
  • - Batman (Kurdish: Êlih) is a Kurdish-majority city in the Southeastern Anatolia Region of the Republic of Türkiye and the capital of Batman Province.
  • - «باتمان» (=به کُردی: Êlih) شهری با اکثریت ساکنان کُردزبان در منطقه‌ی آناتولی در جنوب شرقی جمهوری ترکیه و مرکز استان باتمان است.

  • - Batman's primary commodity is oil.
  • - نفت فراورده و کالای اصلی باتمان است.