Belatedly

bɪˈleɪ.t̬ɪd.li bɪˈleɪ.tɪd.li
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adverb
    تأخیری، باتعویق
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد belatedly

  1. adverb Not on time
    Synonyms: late, tardily, behind, behindhand

ارجاع به لغت belatedly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «belatedly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/belatedly

لغات نزدیک belatedly

پیشنهاد بهبود معانی