Carl

ˈkɑːrl kɑːl
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

به این شکل نیز نوشته می‌شود: carle

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    قدیمی دهاتی، روستایی، رعیت، خرده‌کشاورز
    • - Carl had no rights or freedoms and was bound to serve his lord for life.
    • - این رعیت هیچ حقوق یا آزادی‌ای نداشت و مجبور بود مادام‌العمر به ارباب خود خدمت کند.
    • - The carle had to give a portion of his harvest to the lord.
    • - این خرده‌کشاورز باید بخشی از محصولش را به لرد می‌داد.
  • noun countable
    (انگلیسی اسکاتلندی) آدم بی‌تربیت، آدم بی‌فرهنگ
    • - The party was ruined by a group of carls.
    • - یه سری آدم بی‌تربیت گند زدند به مهمونی.
    • - I can't believe she married such a carl.
    • - نمی‌توانم باور کنم که او با چنین آدم بی‌فرهنگی ازدواج کرده است.
  • noun countable
    (انگلیسی اسکاتلندی) آدم قوی‌هیکل، آدم نیرومند
    • - This carl lifted the heavy box effortlessly.
    • - این آدم نیرومند جعبه‌ی سنگین را بدون زحمت بلند کرد.
    • - The soccer team needed a few carls.
    • - این تیم فوتبال به چندتا آدم قوی‌هیکل نیاز داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت carl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carl

لغات نزدیک carl

پیشنهاد بهبود معانی