گذشتهی ساده:
cattedشکل سوم:
cattedسوم شخص مفرد:
catsوجه وصفی حال:
cattingشکل جمع:
catsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(آمریکا - عامیانه) دنبال جفت گشتن، دنبال خانم گشتن
بازی موش و گربه، بازی قویتر با ضعیفتر
دهنلقی کردن، بند را به آب دادن، پته کسی را روی آب ریختن، رازی را آشکار کردن، فاش کردن، قضیهای را لو دادن
مثل سگ و گربه، دائماً در حال نزاع
looks like something the cat brought in (or dragged in)
خیلی کثیف است، مثل چیزی که گربه به خانه آورده است
there are more ways than one to skin a cat
(این کار را) از چندین راه میتوان انجام داد، میتوان بامبول زد
there is not enough room to swing a cat
جا کم است، اینجا کوچک است
while the cat's away, the mice will play
موش که چشم گربه را دور ببیند دم در میآورد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cat