Debauchee

dɪˌbɔːˈt͡ʃiː dɪˌbɔːˈt͡ʃiː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    آدم هرزه، ناپارسا، عیاش، بدکار، شهوتران، بی‌ناموس، گمراه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد debauchee

  1. noun A dissolute person; usually a man who is morally unrestrained
    Synonyms: libertine, sensualist, immoralist, carouser, rounder

ارجاع به لغت debauchee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «debauchee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/debauchee

لغات نزدیک debauchee

پیشنهاد بهبود معانی