Debtor

ˈdet̬ər ˈdetə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    debtors

معنی

  • noun
    مدیون، بدهکار، ستون بدهکار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد debtor

  1. noun purchaser
    Synonyms: borrower, defaulter, mortgagor, account, bankrupt, risk, deadbeat, welsher
    Antonyms: creditor, lender, mortgagee

ارجاع به لغت debtor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «debtor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/debtor

لغات نزدیک debtor

پیشنهاد بهبود معانی