Dejection

dɪˈdʒekʃn̩ dɪˈdʒekʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    پژمانی، افسردگی، سرافکندگی، دلمردگی
    • - When she came in, her face was a picture of dejection and hopelessness.
    • - وقتی که وارد شد چهره‌اش تصویری از غم و حرمان بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dejection

  1. noun despondency
    Synonyms: sorrow, melancholy, depression, grief, sadness

ارجاع به لغت dejection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dejection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dejection

لغات نزدیک dejection

پیشنهاد بهبود معانی