Delirium

dɪˈlɪriəm dɪˈlɪriəm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    deliriums

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع deliria به‌ جای deliriums استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    سرسام، هذیان، پرتگویی، دیوانگی
    • - When she got the letter, she went into a delirium.
    • - وقتی که نامه را دریافت کرد، اصلاً سر از پا نمی‌شناخت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد delirium

  1. noun madness
    Synonyms: aberration, ardor, dementia, derangement, ecstasy, enthusiasm, fervor, fever, frenzy, furor, fury, hallucination, hysteria, insanity, lunacy, mania, passion, rage, raving, transport, zeal
    Antonyms: balance, calmness, saneness

ارجاع به لغت delirium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «delirium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/delirium

لغات نزدیک delirium

پیشنهاد بهبود معانی