Demission

dɪˈmɪʃən dɪˈmɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    فروتنی، حقارت، واگذاری، استعفا، کناره‌گیری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد demission

  1. noun A giving up of a possession, claim, or right
    Synonyms: abandonment, abdication, quitclaim, relinquishment, renunciation, resignation, surrender, waiver

ارجاع به لغت demission

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «demission» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/demission

لغات نزدیک demission

پیشنهاد بهبود معانی