Dumper

ˈdʌmpər ˈdʌmpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dumpers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    (انگلیسی استرالیایی) موج مردافکن (موج بزرگی که شناگر یا موج‌سوار را به‌سمت ساحل پرت می‌کند)
    • - I prefer to avoid the dumper.
    • - ترجیح می‌دهم از موج مردافکن دوری کنم.
    • - Watch out for that dumper.
    • - مراقب آن موج مردافکن باش.
  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی کمپرسی
    • - We rented a dumper.
    • - کمپرسی‌ای را اجاره کردیم.
    • - The dumper overturned on the highway.
    • - کمپرسی در بزرگراه واژگون شد.
  • noun countable
    تخلیه‌کننده، دامپر (واگن)
    • - The dumper unloaded the freight cars.
    • - تخلیه‌کننده واگن‌های باری را تخلیه کرد.
    • - The dumper handled the unloading of the freight cars with ease.
    • - دامپر تخلیه‌ی واگن‌های باری را به‌راحتی انجام داد.
  • noun
    فروپاشی، نابودی، شکست
    • - The economic crisis caused the country to slide into a dumper.
    • - بحران اقتصادی باعث شد که کشور به‌سمت فروپاشی برود.
    • - The company's poor decision-making led to a financial dumper.
    • - تصمیم‌گیری ضعیف شرکت به فروپاشی مالی منجر شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dumper

  1. noun Truck whose contents can be emptied without handling; the front end of the platform can be pneumatically raised so that the load is discharged by gravity
    Synonyms: dump-truck, tipper truck, tipper, tipper lorry, tip truck

ارجاع به لغت dumper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dumper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dumper

لغات نزدیک dumper

پیشنهاد بهبود معانی