فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Easterly

ˈiːstərli ˈiːstəli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    easterlies
  • صفت تفضیلی:

    more easterly
  • صفت عالی:

    most easterly

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adjective adverb
    از طرف شرق، مانند باد خاوری، به‌سوی شرق
    • - easterly shore
    • - کرانه‌ی خاوری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد easterly

  1. adjective From the east; used especially of winds
    Synonyms: eastern
  2. noun A wind from the east
    Synonyms: east-wind, euroclydon, gregale, norther, easter, northwester, southeaster, souther
  3. adverb From the east
    Antonyms: westerly

لغات هم‌خانواده easterly

ارجاع به لغت easterly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «easterly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/easterly

لغات نزدیک easterly

پیشنهاد بهبود معانی