فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Eat Into

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • phrasal verb
    فاسد کردن تدریجی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد eat into

  1. phrasal verb Consume gradually (especially by erosion)

ارجاع به لغت eat into

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eat into» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eat-into

لغات نزدیک eat into

پیشنهاد بهبود معانی