فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Ebullition

ˌebəˈlɪʃən ˌebəˈlɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    جوشانی، جوشندگی، جوش (همراه با گاز و حباب مانند مشروبات گازدار)، جوشش
  • noun
    (بیرون ریختن ناگهانی برای مثال بروز دادن احساسات) برون‌ریزی، برون‌ریز، دق دل
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ebullition

  1. noun Bubbling up
    Synonyms: fermentation, effervescence, seething, decoction, boiling, effervescing, ebullience
  2. noun A sudden display, as of emotion
    Synonyms: outburst, effusion, overflowing, gush, blowup

ارجاع به لغت ebullition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ebullition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ebullition

لغات نزدیک ebullition

پیشنهاد بهبود معانی