Egret

ˈiː.ɡrɪt ˈiː.ɡrɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی حواصیل، مرغ ماهی‌خوار
    • - The egret gracefully soared above the lake.
    • - حواصیل به‌زیبایی بر فراز دریاچه اوج گرفت.
    • - I spotted a beautiful egret perched on a tree branch.
    • - من یک حواصیل زیبا را دیدم که روی شاخه‌ی درخت نشسته بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت egret

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «egret» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/egret

لغات نزدیک egret

پیشنهاد بهبود معانی