Endomorphic

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • adjective
    (کالبدشناسی و روانپزشکی) درون ریخت
  • adjective
    (کالبدشناسی و روانپزشکی) وابسته به آدم درون‌ریخت، وابسته به درون‌ریختی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد endomorphic

  1. adjective Having a squat and fleshy build
    Synonyms: pyknic
    Antonyms: mesomorphic, ectomorphic

ارجاع به لغت endomorphic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «endomorphic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/endomorphic

لغات نزدیک endomorphic

پیشنهاد بهبود معانی