Entailment

ɪnˈteɪl.mənt ɪnˈteɪl.mənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ضرورت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد entailment

  1. noun Something that is inferred (deduced or entailed or implied)
    Synonyms: deduction, implication

ارجاع به لغت entailment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entailment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/entailment

لغات نزدیک entailment

پیشنهاد بهبود معانی