Entrapment

ɪnˈtræpmnt ɪnˈtræpmnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    اغفال (به‌ویژه هنگامی که پلیس و غیره برای گیر انداختن تبهکار دست به حیله‌های غیرقانونی می‌زنند)، گیراندازی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد entrapment

  1. noun The practice of deceiving
    Synonyms: snare, ambush, inveiglement

ارجاع به لغت entrapment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entrapment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/entrapment

لغات نزدیک entrapment

پیشنهاد بهبود معانی