Entreaty

ɪnˈtriːti ɪnˈtriːti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    التماس، درخواست، خواهش
    • - If entreaty fails I will resort to threats.
    • - اگر تمنا اثر نکند به تهدید متوسل خواهم شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد entreaty

  1. noun plea
    Synonyms: appeal, application, imploration, imprecation, petition, prayer, request, suit, supplication
    Antonyms: answer, command, demand

ارجاع به لغت entreaty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entreaty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/entreaty

لغات نزدیک entreaty

پیشنهاد بهبود معانی