Equilateral

ˌiːkwɪˈlætərəl ˌiːkwɪˈlætərəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    هندسه متساوی‌الاضلاع، از دو طرف متقارن، دو پهلو برابر، متقارن
    • - an equilateral triangle
    • - مثلث متساوی‌الساقین
    • - The equilateral base of the pyramid provided stability.
    • - پایه‌ی متساوی‌الاضلاع هرم باعث استحکام آن شد.
    • - The equilateral triangle has three equal sides.
    • - مثلث متساوی‌الاضلاع سه ضلع هم‌اندازه دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت equilateral

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «equilateral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/equilateral

لغات نزدیک equilateral

پیشنهاد بهبود معانی