فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Fall Asleep

fɔl əˈslip fɔːl əˈsliːp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • idiom phrase
    به خواب رفتن، یک‌دفعه خوابیدن، خواب بردن، خواب آمدن
    • - His soothing voice made her quickly fall asleep.
    • - صدای آرامش‌بخشش، او را به‌سرعت به خواب برد.
    • - The boring lecture made me want to fall asleep.
    • - سخنرانی خسته‌کننده باعث شد خوابم ببرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت fall asleep

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fall asleep» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fall-asleep

لغات نزدیک fall asleep

پیشنهاد بهبود معانی