Farina

fəˈriːnə fəˈriːnə fəˈriːnə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    آرد، آرد نرم، نشاسته، آرددار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد farina

  1. noun Ground feed
    Synonyms: flour, cereal, starch, meal, mush

ارجاع به لغت farina

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «farina» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/farina

لغات نزدیک farina

پیشنهاد بهبود معانی