Ferrite

ˈferaɪt ˈferaɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    فریت (نوعی آلوتروپ آهن که از اکسید آهن ترکیب‌شده با اکسیدهای یک یا چند فلز دیگر (مانند منگنز یا نیکل یا روی) تشکیل می‌شود)
    • - The engineer used ferrite magnets to create a strong magnetic field in the motor.
    • - این مهندس از آهنرباهای فریت برای ایجاد میدان مغناطیسی قوی در موتور استفاده کرد.
    • - The company specializes in manufacturing ferrite components for electronic devices.
    • - این شرکت در ساخت قطعات فریت برای دستگاه‌های الکترونیکی تخصص دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت ferrite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ferrite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ferrite

لغات نزدیک ferrite

پیشنهاد بهبود معانی