Figment

ˈfɪɡmənt ˈfɪɡmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    خیال، وهم، سخن جعلی، اختراع، افسانه
    • - a figment of his imagination
    • - ساخته و پرداخته‌ی تخیل او
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد figment

  1. noun creation in one’s mind
    Synonyms: bubble, castle in the air, chimera, daydream, dream, fable, fabrication, falsehood, fancy, fantasy, fiction, illusion, improvisation, invention, lie, nightmare, production
    Antonyms: reality

ارجاع به لغت figment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «figment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/figment

لغات نزدیک figment

پیشنهاد بهبود معانی