Go The Extra Mile

معنی و نمونه‌جمله‌ها

• idiom
  سنگ تمام گذاشتن
  • - He went the extra mile to ensure everything was finished on time.
  • - او برای اینکه مطمئن شود همه‌چیز به‌موقع به اتمام رسیده سنگ تمام گذاشت.

  • - My friend went the extra mile to help me.
  • - دوستم برای کمک به من سنگ تمام گذاشت.

  • - Our teacher goes the extra mile to teach us.
  • - معلم ما در درس دادن سنگ تمام می‎‌گذارد.

  • - He's a nice guy, always ready to go the extra mile for his friends.
  • - او مرد خوبی است، همیشه آماده است برای دوستانش سنگ تمام بگذارد.