Heritable

ˈherətəbl ˈherətəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    (شخص) ارث‌بر، (ملک و غیره) ارث گذاشتنی، ارث بردنی
  • adjective
    ارثی، موروثی
    • - Skin color is heritable.
    • - رنگ پوست ارث بردنی است.
    • - a heritable position
    • - مقام موروثی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد heritable

  1. adjective Capable of being inherited
    Synonyms: inheritable
    Antonyms: noninheritable

ارجاع به لغت heritable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heritable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heritable

لغات نزدیک heritable

پیشنهاد بهبود معانی